ای کاش

وقتی که با منی نبض ثانیه ها را میگیرم چه تند میزنند اما هنگام فراق انگار قرن های متمادی می خواهد سپری شود تا باز دیدگان من با چشمان تو تلاقی شود .

وقتی که در کنار منی حرمت عشقمان اجازه نمی دهد سکوت لحظه ها و زیبایی آن را با کلماتی بشکنیم و فقط به صدای قلبمان گوش می دهیم که تو گویی برای یکدیگر میزنند اما در وقت نبودنت باز حرفهای نگفته ای به ذهنم خطور می کند که هرگز هم به زبان رانده نمی شود .

وقتی که با منی کلمه ای به نام غم نشناسم چون زیبایی با تو بودن اجازه نمی دهد که در ذهن وقلبم چیز دیگری جز فکر تو مأوا بگیرد . اما هنگامی که مرا ترک می گویی غم جهان در وجودمرخنه می کند.

ای کاش کلمه ای به نام هجران و فراق نبود و کاش میشد همیشه در کنار من می بودی و دستان پر مهرت در دست من می گذاشتی و اندکی به وجود سرد من جان می بخشیدی .

ای کاش..............

محمد امین نعمتی