به یگانه ای که آموزنده عر یان تر ین عشق ها , به اندیشه های محجوبم بود
همامی که نظاره اش تنها غنیمت زندگیم شد
ترا بادهای وسوسه نیاورده بودند
که هزار پیچ نسیان
به تباهیت ببرد
سواحل صبور
بر درگاه وسعت در یا
همیشه منتظرانند
همسایگانی که بی کرانگی آبها را
به لابه نشسته اند
دل خوش دار
که چشمهای شرجی من
هرگز نخستین سجده گاه خویش را
از یاد نمی برند
سلام
خیلی قشنگ بود به منم سر بزن
سلام امين جان
بدون تعارف بگم اين يکی هم مثل بقيه خيلی قشنگ بود
خسته نباشی